عموما "فرار" در ذهن ما نشانه ضعف و ناتواني است و البته غالبا هم همين طور است. * فرار از قبول مسئوليت، * فرار از انجام وظايف شخصي و اجتماعي، * فرار از پذيرش حرف حق، * فرار از ميدان جنگ و بسياري ديگر از فرارها نشانه ناتواني و کمبود قدرت، آگاهي و مسئوليت پذيري است و همواره توصيه مي شود که بايد استقامت نمود و ميدان را ترک نکرد. اما اگر دقت کنيم علت ناپسند بودن همه فرارها اين است که با فرار، گوهر ارزشمندي را از دست مي دهيم. مثلا کسي که از قبول مسئوليت فرار مي کند، گوهر تعهد و اعتماد به نفس را از دست مي دهد و آنکه از پذيرش حرف حق فرار مي کند گوهر "حق پذيري و جوانمردي" را از دست مي دهد. در اين ميان فراري هست که با آن فرار نه تنها چيز ارشمندي را از دست نمي دهيم بلکه گوهر بسيار بسيار قيمتي را بدست مي آوريم و آن "فرار از گناه" است. بله شيطان هاي جنّي و انسي همواره دامهايي بر سر راه ما مي گسترانند و تلاش مي کنند ما را خام کنند و آرام آرام ما را به لبه پرتگاه گناه و نافرماني خداي مهربان سوق داده و در يک لحظه غفلت ما را به داخل پرتگاه سقوط دهند. پس هرگاه احساس کرديم يک محفل، يک جشن، يک پارتي، يک شغل، يک تفريح، يک معامله و يا يک دوستي، در حقيقت دامي از دامهاي شيطان است و ما توان حفظ محيط که نه! حتي توان حفظ خودمان را از آلودگي به گناه نداريم بايد به قول قديمي ها دو پا داريم دوپا هم قرض کرده و با تمام توان از محيط گناه فرار کنيم. اين فرار مبارک، دستاوردهاي خوبي دارد، پاکي، موفقيت در نبرد با شيطان و بالاخره جلب رضاي خداوند از مهمترين آثار اين فرار است. قرآن کريم در سوره مبارکه يوسف اشاره مي فرمايد که چگونه يوسف پاک از آلوده ترين و خطرناکترين دامهاي شيطان گريخت و اجازه نداد با سهل انگاري، ديربه هم گشتن و ترديد و شک کاري اتفاق بيافتد که شيطان کام روا گردد. هنگاميکه يوسف با مقامت سرسختانه همسر عزيز مصر مواجه شد و نتوانست با موعظه و نصيحت او را از سرمستي هوسراني، به خود آورد احساس کرد اگر بيش از اين در آن لغزشگاه بماند خطرناک است و بايد خود را از آن محل دور سازد لذا در آيه 25 سوره يوسف مي فرمايد: "با سرعت به سوي درِ کاخ دويد تا در را باز کند و خارج شود. همسر عزيز نيز بي تفاوت نماند، او نيز به دنبال يوسف به سوي در دويد تا مانع خروج او شود. و به اين ترتيب يوسف با فرار از محيط گناه با عمل به خداي مهربان اعلام کرد که دوست دارد پاک باشد و خداوند هم او را ياري کرد.نه تنها او را از گناه نجات داد بلکه او را به عزت و عظمتي بي نظير رساند.
آري جايي که بايد فرار را بر قرار ترجيح داد، زمينه گناه است.
منبع: حبل المتین